
برنامه اسپیس با موضوع «واگذاری سفارت به طالبان؛ دیپلماسی یا مشروعیتبخشی به جنایتکاران؟» از سوی جنبش زنان عدالتخواه افغانستان برگزار شد. در این برنامه، فعالان سیاسی، حقوق بشری، خبرنگاران، چهرههای مدنی و کنشگران زن افغان مقیم کشورهای مختلف شرکت کرده بودند و از زوایای گوناگون به بررسی این تصمیم پرداختند.
در ابتدای برنامه، بانو هدا خموش، بنیانگذار جنبش زنان عدالتخواه افغانستان، با ابراز نگرانی شدید نسبت به روند خزنده مشروعیتدهی به طالبان از طریق واگذاری نمایندگیهای دیپلوماتیک گفت: «اعطای سفارتخانههای افغانستان به طالبان، بهویژه در کشورهای اروپایی مانند آلمان، بهمعنای نادیده گرفتن جنایات و نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط این گروه است.» او افزود: «اگر امروز به طالبان مشروعیت داده شود، فردا قاتلان و ناقضان حقوق زنان جایزه صلح خواهند گرفت.»
بر اساس اظهارات بانو لذا سروش فعال حقوق بشر و پژوهشگر حوزه امنیت، آنچه از سوی دولت آلمان بهعنوان «پذیرش فعالیت کنسولی طالبان» اعلام شده، بههیچوجه بهمعنای بهرسمیتشناختن رسمی رژیم طالبان نیست. وبسایت رسمی دولت آلمان تأکید دارد که این تصمیم صرفاً در راستای ارائه خدمات کنسولی، از جمله صدور پاسپورت و ویزا، اتخاذ شده است. با این حال، بانو سروش هشدار میدهد که گشایش دفاتر کنسولی طالبان در کشورهای مختلف میتواند بهعنوان گامی اولیه در مسیر عادیسازی روابط دیپلماتیک با این گروه و در نهایت مشروعیتبخشی به آنها تلقی شود.
وی با اشاره به تحلیلهای اخیر جنرال داگلس در یوتیوب درباره روابط آلمان و روسیه، استدلال میکند که نزدیکی آلمان به روسیه – که اکنون به یکی از حامیان سیاسی طالبان تبدیل شده – بخشی از یک روند نگرانکننده است که میتواند به تقویت جایگاه طالبان در عرصه بینالمللی منجر شود.
بانو سروش سه نگرانی اساسی را مطرح میکند:
1. ظاهر کنسولی، باطن مهاجرتی: در سطح ظاهری، این تصمیم به مسائل کنسولی محدود است، اما در عمق، به موضوع مهاجرت و حق دسترسی به اسناد هویتی مانند پاسپورت گره خورده است.
2. نزدیکی به حامیان طالبان: روابط رو به گسترش آلمان با کشورهایی مانند روسیه، چین، و ایران – که همگی از شرکای سیاسی طالبان هستند – خطرناک است.
3. سفیدنمایی جنایات: تعاملات کنونی میتواند بهعنوان تلاشی برای عادیسازی جنایات طالبان در صحنه جهانی تفسیر شود.
او تأکید میکند که هرگونه عادیسازی روابط با طالبان، در واقع عادیسازی جنایت است و این نهتنها برای مردم افغانستان، بلکه برای وجدان جمعی جامعه جهانی تهدیدی جدی به شمار میرود.
برای مقابله با این روند، بانو سروش دو راهکار مشخص ارائه میدهد:
1. ایجاد سازوکار حقوقی مستقل: آلمان باید روابط کنسولی خود با طالبان را قطع کرده و بهجای واگذاری امور پاسپورت به این گروه، سازوکاری حقوقی و مهاجرتمحور طراحی کند که اسناد مسافرتی معتبر (Travel Document) در اختیار پناهجویان افغان قرار دهد.
2. راهحلهای انسانی برای دیپورت: در زمینه بازگشت اجباری مهاجران، سازمانهایی مانند سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) میتوانند راهکارهایی انسانیتر ارائه کنند.
او با نگاهی به گذشته میافزاید: «در بیست سال گذشته، رهبران جمهوری حتی یک ساعت برای دفاع از حقوق زنان وقت صرف نکردند. نباید بار دیگر به آزمودههای شکستخورده اعتماد کنیم. ما میتوانیم روابط خود را با جهان حفظ کنیم، بدون آنکه از مقاومت دست بکشیم.»
دیدگاه سیما نوری: منافع اقتصادی و امنیتی در اولویت
سیما نوری فعال حقوق زن معتقد است که تعامل آلمان با طالبان از منظر منافع اقتصادی، امنیتی، و اطلاعاتی قابل تحلیل است. به گفته او، آلمان بهعنوان عضوی از ناتو، همچنان پایگاههایی در افغانستان دارد که حفظ آنها برایش اهمیت استراتژیک دارد. سیاست «راه میانه» دولت جدید آلمان، مبتنی بر تعامل بیسروصدا با دشمنان دیرین، از نظر نوری به تضعیف جامعه مدنی افغانستان و جایگاه مهاجران افغان در آلمان منجر خواهد شد. این سیاست همچنین پیامی خطرناک به رژیمهای مستبد جهانی مخابره میکند: خشونت میتواند به رسمیت شناخته شود.
نوری برای مقابله با این روند سه راهکار پیشنهاد میکند:
1. کارزارهای عمومی: راهاندازی کمپینهای عمومی برای آگاهیبخشی به فعالان مدنی آلمان درباره پیامدهای تعامل با طالبان.
2. لابیگری و گزارشدهی: ارسال گزارشهای مستند از پیامدهای این تعامل به احزاب سیاسی آلمان، سفارتها، و نهادهای بینالمللی، همراه با گسترش فعالیتهای لابیگری و حقوقی.
3. نقد سیاست دوگانه: آلمان که یک روز از حقوق زنان حمایت میکند و روز دیگر با دشمنان آنها تعامل میکند، نمیتواند مدعی دفاع از دموکراسی باشد.
تحلیل شکریه بارکزی: دیپلماسی در عصر جدید
شکریه بارکزی سفیر پشین افغانستان در ناوری با تأکید بر تغییر ماهیت دیپلماسی در جهان امروز میگوید: «طالبان با تسلط بر قدرت، عملاً کنترل همه نمایندگیهای خارجی را در دست گرفتهاند. این را نباید دستاورد دیپلماتیک آنها دانست.» او به قطعنامه سپتامبر ۲۰۲۴ پارلمان اروپا اشاره میکند که کشورهای عضو را از تعامل شتابزده با طالبان برحذر داشته است.
بارکزی پیشنهاد میدهد که اعتراضات مدنی در کشورهای اروپایی گسترش یابد و تماس مستقیم با نهادهایی مانند پارلمان اروپا بهعنوان یک مرجع جمعی در اولویت قرار گیرد. همچنین، قطع ارتباط افغانها با سفارتهای تحت کنترل طالبان و سازماندهی اعتراضات مقابل این نمایندگیها، گامهایی مؤثر خواهند بود.
دیدگاه دکتر بارز: پذیرش دفکتو طالبان
دکتر عزیز بارز با اشاره به روابط اطلاعاتی دیرینه میان آلمان و طالبان، میگوید که طالبان پیشنهاد کرده بودند سخنگوی وزارت خارجهشان بهعنوان سفیر و پسر آقای شاهین بهعنوان مسئول کنسولی در آلمان معرفی شوند، اما آلمان این درخواست را رد کرده و تنها به پذیرش کارکنان فنی در سطح پایین بسنده کرده است.
با این حال، او هشدار میدهد که حتی این سطح از پذیرش، نوعی بهرسمیتشناختن دفکتو طالبان است و میتواند راه را برای مشروعیتیابی کامل آنها هموار کند. بارز از جامعه افغانستان خواست تا با نگارش نامههای اعتراضی به اتحادیه اروپا و شخصیتهای تأثیرگذار اروپایی و همچنین جمعآوری طومار، به این روند اعتراض کنند.
نگاه واقعگرایانه بانو لینا روزبه
بانو لینا روزبه شاعر و نویسنده، با دیدگاهی عملگرایانه اظهار میکند: «ما کنترلی بر تصمیمات آلمان نداریم. کشورهای غربی منافع خود را دنبال میکنند و افغانستان در اولویت آنها نیست.» او به نقل از یک دیپلمات آمریکایی میگوید که پس از گفتوگو با رهبران قومی و سیاسی افغانستان، هیچ طرح منسجم و ملی از آنها دریافت نشده است. به باور او، فقدان انسجام ملی یکی از دلایل اصلی شکست جمهوری بوده است.
روزبه تأکید میکند: «نباید به مهرههای سوخته امید بست. آنها در ۲۰ سال گذشته بهجای خدمت، فساد و تبعیض را رواج دادند. زمان آن است که رهبری جدیدی از میان اقوام مختلف شکل گیرد.»
دیدگاه روحالله و اسماعیل: خودانتقادی و انسجام ملی
روحالله با تأکید بر ضرورت خودانتقادی میگوید: «پیش از نقد دیگران، باید خود را نقد کنیم. نبود تعریف روشن از منافع ملی، یکی از دلایل وضعیت کنونی است.»
اسماعیل نیز طالبان را نهفقط یک گروه، بلکه یک ایدئولوژی و فرهنگ برخاسته از بطن جامعه میداند. او با تأسف میافزاید که حتی برخی از مخالفان طالبان نیز از انسجام لازم برخوردار نیستند.
هشدار مولوده توانا: اعتراضات مستمر
بانو مولوده توانا تأکید میکند که پذیرش دیپلماتهای طالبان نباید سادهانگارانه تلقی شود. او خواستار سازماندهی اعتراضات مداوم، کمپینهای آنلاین، استفاده از هشتگهای هدفمند، و فشار مستمر بر آلمان است تا این کشور متقاعد شود که تعامل با طالبان با ارزشهای انسانی، مدنی، و حقوقی مردم افغانستان در تضاد است.
جمعبندی
این گزارش با گردآوری دیدگاههای متنوع، از نگرانیهای عمیق درباره تعامل آلمان با طالبان پرده برمیدارد. در حالی که برخی این تعامل را ضرورتی کنسولی میدانند، دیگران آن را گامی خطرناک بهسوی مشروعیتبخشی به طالبان تلقی میکنند. راهکارهای پیشنهادی، از ایجاد سازوکارهای حقوقی مستقل تا گسترش اعتراضات مدنی و لابیگری بینالمللی، همگی بر ضرورت حفظ مقاومت در برابر عادیسازی روابط با طالبان تأکید دارند. این گزارش میتواند بهعنوان مبنایی برای بحثهای سیاسی، کارزارهای مدنی، یا اقدامات حقوقی در سطح جهانی مورد استفاده قرار گیرد.
در پایان برنامه، شرکتکنندگان خواهان کارزارهای هماهنگ و برنامهریزیشده برای اعتراض به این تصمیم شدند و بر نقش جامعه دیاسپورای افغانستان در افشای سیاستهای خطرناک مشروعیتدهی به طالبان تأکید کردند.
جنبش زنان عدالتخواه افغانستان در اعلامیهای که در پایان برنامه نشر شد، تصریح کرد: «ما این اقدام دولت آلمان را گامی خطرناک در مسیر به رسمیت شناختن طالبان میدانیم و از تمامی نهادهای بینالمللی و مدافع حقوق بشر میخواهیم که بهجای سکوت، در کنار زنان و مردم افغانستان بایستند.»