چرا افغانستان بدون حضور زنان در قدرت، هرگز روی ثبات را نمی‌بیند؟

Hamia Naderi
By
Hamia Naderi
Managing Editor
- Managing Editor
3 Min Read

افغانستان بارها ثابت کرده است که بی‌توجهی به نیمی از جمعیت کشور، فاجعه‌بار تمام می‌شود. در طول تاریخ، زنان یا از تصمیم‌گیری‌های کلان حذف شده‌اند یا حضورشان تنها برای رفع تکلیف و نمایش بوده است. این محرومیت ساختاری، یکی از دلایل اصلی فروپاشی حکومت‌ها و شکننده‌گی نظام‌های سیاسی بوده است.

دوره جمهوریت، هرچند برای زنان فرصت‌های تازه‌ای ایجاد کرد، اما دیوارهای تبعیض هنوز فرو نریخته بود. سهم زنان در اداره عامه افزایش یافت، اما نه به حدی که بتواند نقش تعیین‌کننده داشته باشد. این حضور، اغلب در سطح نمادین باقی ماند؛ زیرا ساختارهای قدرت همچنان مردانه بود.

با سقوط جمهوریت، تمام دستاوردها در چشم‌به‌هم‌زدنی نابود شد. طالبان با بازگشت دوباره، نظامی ساختند که می‌توان آن را «آپارتاید جنسیتی» نامید؛ نظامی که زنان را نه‌فقط از سیاست، بلکه از زندگی عمومی پاک کرده است. آموزش، کار، مشارکت اجتماعی و حتی حضور در فضای عمومی برای زنان جرم تلقی می‌شود.

اما چرا نماینده‌گی زنان در ساختار قدرت تا این اندازه حیاتی است؟ پاسخ ساده است: هیچ حکومتی بدون حضور معنادار زنان نمی‌تواند کارآمد، مشروع و پاسخ‌گو باشد. تجربه جهان نشان داده است که حضور زنان در سیاست‌گذاری، به تصمیم‌های عادلانه‌تر، خدمات بهتر و اعتماد بیشتر مردم منجر می‌شود. حذف زنان یعنی حذف عدالت، حذف توسعه و حذف آینده.

مشکل افغانستان تنها طالبان نیستند؛ بلکه ذهنیت مردسالارانه‌ای است که سال‌ها در اداره، سیاست و فرهنگ نهادینه شده است. در دوره جمهوریت هم زنان با «سقف‌های شیشه‌ای» مواجه بودند؛ یعنی موانع نامرئی که آن‌ها را از رسیدن به مقام‌های بلند بازمی‌داشت. حتی آن‌جا که زنان حضور داشتند، بیشتر در وزارت‌خانه‌های سنتی چون صحت و معارف متمرکز بودند، نه در بخش‌های قدرت‌محور چون امنیت و اقتصاد.

درس بزرگ سقوط جمهوریت این است: اگر نماینده‌گی زنان واقعی و از دل جامعه نباشد، اگر بر پایه فرهنگ بومی و با مشارکت زنان شکل نگیرد، هر سیاستی در این زمینه شکننده خواهد بود.

امروز زنان افغانستان، با وجود حذف کامل از ساختار قدرت، خاموش نشده‌اند. آن‌ها از تبعید و مهاجرت، جنبش‌های دیجیتال ساخته‌اند و صدای‌شان را به جهان رسانده‌اند. این مقاومت باید ادامه یابد، اما به‌شکل منسجم، هدفمند و با همکاری مردان مدافع حقوق بشر، سازمان‌های مدنی و جامعه جهانی. مبارزه برای نماینده‌گی زنان، تنها یک مسأله جنسیتی نیست؛ بلکه شرط اساسی برای نجات افغانستان از چرخه بحران است.

آینده افغانستان بدون حضور زنان، تاریک خواهد بود. برای ساختن کشوری عادلانه و پایدار، زنان باید در بالاترین سطح قدرت سهم داشته باشند؛ سهمی واقعی، نه تزئینی. این یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت است.

بدون دیدگاه

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *