سایه تبعیض: تحلیل جامع آپارتاید جنسیتی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان

AF Women's Justice Movement
35 Min Read

نویسنده: انجنیر رحمت الله محسنی

رحمت الله محسنی، فارغ التحصیل رشته مهندسی عمران در سال ۲۰۱۴ میلادی از دانشگاه هرات است. محسنی که اکنون در پاکستان، اسلام آباد زندگی میکند، در ولسوالی  ناهور ولایت غزنی زاده شده است. او، افزون بر فعالیت های اجتماعی در نهادهای حقوق بشر ی و انجمن های فرهنگی، به نو یسندگی و سرودن شعر نیز علا قه مند است.

فهرست مطالب:

  1. مقدمه
    2. تعریف آپارتاید جنسیتی
    3. پیشینه تاریخی حقوق زنان در افغانستان
    4.  سیاست‌های طالبان علیه زنان
    5.  پیامدهای آپارتاید جنسیتی
    6.  واکنش‌های بین‌المللی
    7.  مستندات و گزارش‌های بین‌المللی
    8. مقایسه با سایر نظام‌های آپارتاید
  2. راهکارها و توصیه‌ها
  3. نتیجه ‌گیری
  4. منابع وماخذ

 

  1. مقدمه

بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در اگست ۲۰۲۱، نقطه ا‌ی عطفی در تاریخ معاصر این کشور بود که تأثیرات عمیقی بر زندگی زنان و دختران افغان برجای گذاشت. با تصرف کابل و اعمال حاکمیت مجدد، طالبان سریعا مجموعه‌ای از سیاست‌های محدودکننده و سرکوبگرانه را علیه زنان اعمال کردند. این سیاست‌ها شامل محرومیت از آموزش، ممنوعیت اشتغال در بسیاری از بخش‌ها، محدودیت در آزادی‌های اجتماعی و سیاسی و تحمیل قوانین پوششی اجباری بود.

این محدودیت‌ها نه تنها نقض آشکار حقوق بشر هستند، بلکه بسیاری از نهادهای بین‌المللی و حقوق بشری آنها را نمونه‌ای بارز از «آپارتاید جنسیتی» (Gender Apartheid) توصیف کرده‌اند. اصطلاح آپارتاید جنسیتی به معنای تبعیض سازمان ‌یافته و سیستماتیک علیه زنان است، به‌ گونه ‌ای که آنان از حقوق اساسی خود محروم می‌شوند و به طور ساختاری به شهروندان درجه دوم تبدیل می ‌گردند. در افغانستان، این وضعیت باعث شده میلیون‌ها دختر و زن از دسترسی به آموزش، فرصت ‌های شغلی، مشارکت سیاسی و حتی آزادی‌ های اجتماعی محروم شوند.

این مقاله تلاش می‌کند تصویری جامع از وضعیت زنان در افغانستان ارائه دهد. به ‌ویژه، بررسی می‌شود که چگونه سیاست ‌های طالبان ساختار تبعیض سیستماتیک را تحکیم کرده و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روانی گسترده‌ ای بر جامعه و آینده کشور بر جای گذاشته است. همچنین  واکنش ‌های جامعه جهانی، نهادهای بین‌المللی و سازمان‌ های حقوق بشری مورد بررسی قرار می‌گیرد تا نشان دهد اقدامات طالبان نه تنها بر زنان افغانستان بلکه بر مشروعیت بین‌المللی این گروه نیز اثرگذار بوده است.

با تحلیل  دقیق سیاست‌ها، مستندات و پیامدهای آپارتاید جنسیتی، این مقاله قصد دارد مخاطب را با واقعیت‌ های ملموس و چالش‌ های پیش ‌روی زنان افغان آشنا کند و ضرورت اقدامات فوری جهانی برای مقابله با تبعیض سیستماتیک و حمایت از حقوق زنان را برجسته سازد.

 

  1. تعریف آپارتاید جنسیتی

آپارتاید جنسیتی مفهومی است که برای توصیف تبعیض ساختار یافته، سیستماتیک و سازمان ‌یافته علیه زنان به ‌کار می ‌رود. این اصطلاح از ترکیب دو واژه «آپارتاید» و «جنسیت» تشکیل شده است؛ جایی که «آپارتاید» به معنای جدا سازی و محروم کردن گروهی از مردم از حقوق اساسی و «جنسیت» محور تبعیض است. در این نظام، زنان به صورت سازمان ‌یافته از دسترسی به حقوق اولیه انسانی محروم می‌شوند و عملاً به شهروندان درجه دوم تبدیل می‌گردند.

آپارتاید جنسیتی تنها شامل محدودیت‌ های قانونی نیست؛ بلکه محدودیت‌ های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز بخشی از این نظام تبعیض ‌آمیز محسوب می ‌شوند. به ‌عنوان مثال، محرومیت از آموزش، ممنوعیت اشتغال در مشاغل دولتی یا خصوصی، محدودیت در آزادی های اجتماعی مانند حضور در اماکن عمومی بدون محرم و محدودیت در مشارکت سیاسی، همگی نمونه‌ های آشکار آپارتاید جنسیتی هستند. این اقدامات باعث می‌شوند که زنان نتوانند نقش کامل خود را در جامعه ایفا کنند و عملاً از توانمندی ‌ها و پتانسیل ‌هایشان محروم بمانند.

در افغانستان، تحت حاکمیت طالبان، این پدیده به ‌وضوح قابل مشاهده است. پس از بازگشت طالبان به قدرت در اگست ۲۰۲۱، میلیون‌ ها دختر از مدارس متوسطه و دانشگاه‌ ها محروم شدند و زنان بسیاری از بازار کار و عرصه‌ های سیاسی حذف شدند. این وضعیت موجب شد زنان نه تنها از حقوق اقتصادی و آموزشی خود محروم شوند، بلکه از حضور در زندگی اجتماعی و تصمیم گیری‌ های ملی و محلی نیز حذف شوند.

به ‌طور کلی، آپارتاید جنسیتی ترکیبی از محدودیت‌ های قانونی، فرهنگی و اجتماعی است که زنان را در تمام جنبه ‌های زندگی شخصی و حرفه ‌ای تحت فشار قرار می‌ دهد. این نظام تبعیض‌آمیز پیامدهای گسترده‌ای برای جامعه دارد، زیرا نیمی از جمعیت را که می‌ تواند محرک توسعه، نوآوری و رشد اقتصادی باشد، به حاشیه می ‌راند و فرصت‌ های کشور را محدود می ‌کند.

  1. پیشینه تاریخی حقوق زنان در افغانستان

وضعیت حقوق زنان در افغانستان در طول تاریخ با فراز و نشیب‌ های بسیاری همراه بوده است. در دوران پیش از حاکمیت طالبان، زنان افغان به ‌تدریج توانستند به برخی از حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود دست یابند. پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، زنان دسترسی نسبی به آموزش، اشتغال و مشارکت سیاسی پیدا کردند. مدارس دخترانه، دانشگاه‌ها، و نهادهای مدنی فعال زنان شکل گرفت و حضور آنان در ادارات دولتی و بخش خصوصی افزایش یافت. در این دوره، زنان نه تنها به‌ عنوان شهروندان فعال شناخته می ‌شدند، بلکه در حوزه ‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز نقش ‌آفرینی می کردند.

با این حال، این دستاوردها پس از بازگشت طالبان به قدرت در اگست ۲۰۲۱ با سرعت و شدت از بین رفتند. طالبان سریعا مدارس دخترانه بالاتر از صنف ششم و دانشگاه‌ ها را بستند و زنان را از بسیاری از مشاغل دولتی و خصوصی محروم کردند. این محدودیت ‌ها موجب شد تا زنان از نقش‌ های اجتماعی و اقتصادی خود حذف شده و به حاشیه رانده شوند. بسیاری از فعالان زن و خانواده‌ هایشان مجبور به مهاجرت شدند و نهادهای مدنی زنان به ‌طور جدی تضعیف گردیدند.

در طول تاریخ افغانستان، حتی در دوره‌های مدرن ‌تر، وضعیت زنان همواره تحت تأثیر عوامل فرهنگی، مذهبی و سیاسی بوده است. در حالی که برخی دوره ‌ها فرصت‌ هایی برای پیشرفت زنان فراهم کرد، برخی دوره‌ها محدودیت‌ ها و سرکوب ‌های جدی به همراه داشت. تجربه افغانستان نشان می‌دهد که حقوق زنان به ‌طور مستقیم با ثبات سیاسی و حمایت قانونی مرتبط است. بنابر این، بازگشت طالبان نه تنها موجب توقف پیشرفت ‌های زنان شد، بلکه بسیاری از دستاوردهای دو دهه گذشته را نیز به ‌طور کامل از بین برد.

به ‌طور خلاصه، پیشینه تاریخی حقوق زنان در افغانستان نشان ‌دهنده تلاش‌ های مداوم زنان برای دستیابی به آموزش، استقلال اقتصادی و مشارکت اجتماعی و سیاسی است، اما این تلاش‌ها همواره با مقاومت و محدودیت ‌های شدید روبرو بوده است. شرایط کنونی زیر حاکمیت طالبان نمونه ‌ای روشن از بازگشت به سیاست‌های محدودکننده و ایجاد آپارتاید جنسیتی در کشور است.

 

  1. سیاست‌های طالبان علیه زنان

بازگشت طالبان به قدرت در اگست ۲۰۲۱ باعث شد تا مجموعه ‌ای از سیاست‌ های محدود کننده علیه زنان در سطح ملی اعمال شود. این سیاست‌ ها نه تنها حقوق اساسی زنان را نقض می‌کند، بلکه به یک نظام تبعیض سازمان ‌یافته و سیستماتیک منجر شده است که بسیاری آن را نمونه‌ ای از آپارتاید جنسیتی می‌دانند. در ادامه به تفصیل مهم‌ ترین سیاست ‌های اعمال شده توسط طالبان پرداخته می‌شود:

محدودیت ‌های آموزشی

یکی از مهم ‌ترین اقدامات طالبان، بسته شدن مدارس دخترانه بالاتر از صنف ششم و ممنوعیت ورود دختران به دانشگاه‌ ها بود. این سیاست میلیون ها دختر افغان را از دسترسی به آموزش متوسطه و عالی محروم کرد و شکاف جنسیتی در آموزش را به شدت افزایش داد. محرومیت از آموزش نه تنها آینده علمی و شغلی زنان را تحت تأثیر قرار می ‌دهد، بلکه باعث کاهش سطح سواد جامعه و کاهش فرصت‌ های توسعه ملی می‌شود. سازمان ملل متحد و یونسکو، این محدودیت‌ها را تهدیدی جدی برای توسعه انسانی و پیشرفت اقتصادی افغانستان توصیف کرده‌اند.

محدودیت ‌های شغلی

طالبان زنان را از بسیاری از مشاغل دولتی و خصوصی اخراج کردند. محدودیت در اشتغال نه تنها موجب کاهش درآمد خانوارها شد، بلکه تأثیر مستقیمی بر اقتصاد غیررسمی و خدمات اجتماعی کشور گذاشت. زنان در بخش ‌های مهم مانند آموزش، بهداشت و سازمان ‌های امدادی فعالیت گسترده داشتند و حذف آنها موجب تعطیلی بسیاری از خدمات حیاتی شده است. علاوه بر این، محرومیت از اشتغال باعث افزایش فقر و وابستگی اقتصادی زنان به خانواده‌ها شده است.

 

محدودیت ‌های اجتماعی

طالبان زنان را از حضور در اماکن عمومی بدون همراهی محرم منع کرده‌اند. این محدودیت شامل پارک‌ها، ورزشگاه‌ها، حمام ‌های عمومی و رستوران‌ ها می‌شود. چنین سیاستی، آزادی‌ های فردی زنان را به شدت محدود کرده و آنها را از مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی محروم ساخته است. این اقدام همچنین منجر به انزوای اجتماعی زنان و کاهش تعامل آنان با جامعه شده است.

محدودیت ‌های پوششی

طالبان پوشش اجباری برقع یا چادر سیاه را در اماکن عمومی الزامی کرده‌اند. این محدودیت نه تنها آزادی فردی زنان را محدود می‌کند، بلکه استفاده از پوشش را به ابزار کنترل اجتماعی و فرهنگی تبدیل کرده است. الزام به پوشش کامل، همراه با محدودیت ‌های دیگر، زنان را در عرصه عمومی غیرقابل دیده شدن می‌سازد و استقلال آنها را کاهش می‌دهد.

محدودیت‌های سیاسی

زنان از ساختارهای تصمیم ‌گیری ملی و محلی حذف شده‌اند. از کابینه گرفته شوراهای محلی، حضور زنان به حداقل رسیده است. این اقدام موجب شده زنان نتوانند در فرآیندهای سیاسی و تصمیم ‌گیری ‌های کلان مشارکت داشته باشند و صدای آنان در تعیین سرنوشت کشور به‌ طور کامل خاموش شود.

به طور کلی، سیاست‌های طالبان یک نظام تبعیض ساختاریافته علیه زنان ایجاد کرده است که تمامی جنبه‌های زندگی آنان—آموزش، شغل، آزادی اجتماعی، پوشش و مشارکت سیاسی—را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این اقدامات نه تنها زندگی روزمره زنان را محدود می‌کند، بلکه پیامدهای بلند مدت اقتصادی، اجتماعی و روانی گسترده ‌ای برای جامعه افغانستان به همراه دارد.

 

  1. پیامد های آپارتاید جنسیتی

آپارتاید جنسیتی در افغانستان پیامدهای گسترده و عمیقی در حوزه‌های آموزشی، اقتصادی، اجتماعی، روانی و سیاسی بر جای گذاشته است. این پیامدها نه تنها زندگی زنان را محدود کرده، بلکه تأثیرات منفی بر توسعه و ثبات کل جامعه دارد. در ادامه به تفصیل مهم ‌ترین پیامدهای این پدیده پرداخته می ‌شود:

الف) پیامدهای آموزشی

محرومیت میلیون‌ ها دختر از دسترسی به آموزش متوسطه و دانشگاهی، یکی از شدیدترین پیامدهای آپارتاید جنسیتی است. نبود امکان تحصیل موجب کاهش مهارت‌ها، افزایش شکاف جنسیتی در آموزش و محدود شدن فرصت ‌های شغلی و اقتصادی زنان در آینده می‌شود. در بلند مدت، کاهش سطح سواد زنان بر توسعه ملی تأثیر منفی خواهد گذاشت، زیرا بخش بزرگی از جمعیت فعال و توانمند کشور، به دلیل محدودیت در آموزش، قادر به مشارکت کامل در زندگی اقتصادی و اجتماعی نخواهد بود. گزارش سازمان ملل متحد نشان می ‌دهد که محرومیت از آموزش موجب کاهش ظرفیت علمی و حرفه ‌ای کشور و محدود شدن آینده زنان افغان می‌شود.

  • پیامدهای اقتصادی

اخراج زنان از ادارات دولتی و محدودیت اشتغال در بخش خصوصی و غیردولتی باعث کاهش درآمد خانوارها و افزایش فقر در جامعه شده است. زنان در بسیاری از بخش‌ها مانند آموزش، بهداشت، فعالیت‌های مدنی و امدادی نقش کلیدی داشتند و حذف آنان منجر به تعطیلی بخشی از خدمات ضروری شده است. کاهش درآمد زنان علاوه بر اثر مستقیم اقتصادی، موجب وابستگی اقتصادی بیشتر آنان به خانواده‌ها و کاهش استقلال مالی زنان شده است. این شرایط به افزایش نابرابری جنسیتی در درآمد و دسترسی به منابع اقتصادی دامن زده و بحران فقر را تشدید می‌کند.

  • پیامدهای اجتماعی و روانی

محدودیت ‌های اجتماعی و سرکوب آزادی‌ های فردی، موجب انزوای زنان و کاهش تعاملات اجتماعی آنان شده است. زنان در معرض فشارهای روانی شدید قرار گرفته‌اند و موارد افسردگی، اضطراب و احساس بی ‌ارزشی در میان آنان افزایش یافته است. علاوه بر این، افزایش خشونت خانگی و فقدان حمایت اجتماعی، وضعیت  روانی زنان را پیچیده ‌تر کرده است. پیامدهای روانی این تبعیض سیستماتیک بر خانواده‌ها و جامعه نیز اثرگذار است، زیرا زنان نقش کلیدی در تربیت فرزندان و حفظ انسجام اجتماعی دارند و آسیب دیدن آنها، آسیب‌های گسترده ‌تری به جامعه منتقل می‌کند.

  • پیامدهای سیاسی

حذف زنان از ساختارهای تصمیم ‌گیری ملی و محلی موجب کاهش مشارکت آنان در فرآیندهای سیاسی و تضعیف دموکراسی در کشور شده است. نبود نماینده گان زن در کابینه و شوراهای محلی، باعث شده مسائل و نیازهای زنان به ‌طور جدی نادیده گرفته شود و سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه ‌ای کشور فاقد دیدگاه جامع نسبت به نیمی از جمعیت کشور باشد. این محدودیت ‌ها نه تنها حقوق زنان را نقض می‌کند، بلکه ثبات سیاسی و مشروعیت نظام حکومتی را نیز تحت تأثیر قرار می ‌دهد.

به‌ طور خلاصه، پیامدهای آپارتاید جنسیتی در افغانستان یک چرخه منفی ایجاد کرده است: محرومیت آموزشی منجر به کاهش فرصت‌ های اقتصادی، محرومیت اقتصادی موجب کاهش استقلال اجتماعی و روانی زنان، و حذف سیاسی زنان باعث تضعیف دموکراسی و مشارکت اجتماعی می‌ شود. این چرخه منفی نه تنها بر زندگی فردی زنان اثرگذار است، بلکه توسعه و آینده افغانستان را نیز به‌ طور جدی تهدید می‌کند.

  1. واکنش ‌های بین‌المللی

اعمال محدودیت ‌های گسترده علیه زنان و دختران در افغانستان، توجه و واکنش شدید جامعه جهانی و نهادهای بین‌المللی را برانگیخته است. سازمان‌ های معتبر بین‌المللی، فعالان حقوق بشر و رسانه های جهانی این اقدامات را مصداق تبعیض سیستماتیک و نقض گسترده حقوق بشر دانسته ‌اند و آن را نمونه ‌ای آشکار از آپارتاید جنسیتی توصیف کرده‌اند.

سازمان ملل متحد

سازمان ملل متحد، به ویژه از طریق دفتر حقوق بشر و نهادهای مرتبط با امور زنان، اقدامات طالبان را بی ‌سابقه و نقض فاحش حقوق بشر توصیف کرده است. گزارش ‌ها حاکی از آن است که محدودیت ‌های آموزشی و شغلی علیه زنان و دختران، مانع دستیابی افغانستان به اهداف توسعه پایدار و پیشرفت اجتماعی می‌ شود. دبیرکل سازمان ملل بارها بر ضرورت توقف فوری این محدودیت‌ ها و تضمین دسترسی زنان به آموزش و اشتغال تأکید کرده است.

عفو بین‌الملل

عفو بین‌الملل اعمال سیاست ‌های محدودکننده طالبان را مصداق «جنایت علیه بشریت» معرفی کرده و از کشورهای عضو شورای امنیت و نهادهای بین‌المللی خواسته است تا فشارهای جدی سیاسی و دیپلماتیک بر طالبان وارد کنند. این سازمان همچنین مستنداتی از نقض حقوق زنان و دختران ارائه کرده و تاکید کرده است که اقدامات طالبان نه تنها حقوق فردی بلکه حقوق جمعی زنان را نقض می ‌کند.

هیومن رایتس واچ  (HRW)

هیومن رایتس واچ  گزارش‌ های گسترده ‌ای درباره وضعیت زنان افغان منتشر کرده و محدودیت ‌های آموزشی، شغلی، اجتماعی و سیاسی را به‌ عنوان نقض حقوق بین‌المللی بشرشناسانه محکوم کرده است. این سازمان تأکید می‌کند که اقدامات طالبان به ایجاد یک نظام تبعیض جنسیتی منجر شده که تمامی جنبه ‌های زندگی زنان را تحت کنترل و محدودیت قرار داده است.

سایر واکنش ‌ها

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای غربی، ضمن محکوم کردن اقدامات طالبان، خواستار اقدام فوری برای مستند سازی نقض حقوق زنان و حمایت عملی از آنان شده‌اند. همچنین گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور افغانستان، طالبان را مسئول آپارتاید جنسیتی معرفی کرده و بر ضرورت ایجاد مکانیزم ‌های بین‌المللی برای حمایت از زنان و دختران افغان تأکید کرده است.

به ‌طور کلی، واکنش‌ های بین‌المللی نشان می ‌دهد که اقدامات طالبان نه تنها بر حقوق زنان در داخل افغانستان اثرگذار است، بلکه مشروعیت سیاسی و روابط بین‌المللی این گروه را نیز به خطر انداخته است. جامعه جهانی بر ضرورت فشار مستمر، حمایت عملی و پیگیری حقوقی برای مقابله با آپارتاید جنسیتی تأکید دارد.

  1. مستندات و گزارش‌های بین‌المللی

برای درک بهتر ابعاد آپارتاید جنسیتی در افغانستان، مراجعه به مستندات و گزارش‌های بین‌المللی بسیار حائز اهمیت است. این منابع نه تنها وضعیت واقعی زندگی زنان افغان تحت حاکمیت طالبان را نشان می ‌دهند، بلکه نقش جامعه جهانی در پیگیری حقوق زنان را نیز برجسته می‌سازند.

الف) مستند «Shroud of Silence: Gender Apartheid in Afghanistan»

این مستند کوتاه، زندگی روزمره زنان افغان را در دوران حاکمیت طالبان به تصویر می ‌کشد و چالش‌ های آنان را از نزدیک نشان می ‌دهد. از محرومیت دختران از تحصیل گرفته تا محدودیت‌ های اجتماعی و سرکوب آزادی‌ های فردی، همه بخش‌ های زندگی زنان تحت بررسی قرار گرفته است. مستند به ‌ویژه تأثیرات روانی و اجتماعی این محدودیت‌ها را برجسته می‌کند و نقش خانواده‌ها و جامعه در حمایت از زنان را نیز تحلیل می‌کند. (cultureunplugged.com)

 

ب)  گزارش «Inside Afghanistan’s Gender Apartheid»

این گزارش شامل مصاحبه‌ ها و روایت‌ های مستقیم زنان افغان است که تجربیات خود از زندگی تحت رژیم طالبان را بازگو می‌کنند. زنان در این گزارش از محرومیت از تحصیل، محدودیت ‌های شغلی، فشارهای اجتماعی و تهدیدات امنیتی سخن می‌گویند. گزارش با ارائه نمونه ‌های واقعی، ابعاد انسانی و ملموس آپارتاید جنسیتی را نشان می‌دهد و تأکید می‌کند که این محدودیت‌ها نه تنها نقض حقوق فردی، بلکه تهدیدی برای توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور هستند. (atlanticcouncil.org)

ت) گزارش سازمان ملل متحد «A/HRC/56/25»

این گزارش رسمی سازمان ملل متحد به بررسی وضعیت حقوق زنان در افغانستان می ‌پردازد و اقدامات طالبان را به ‌طور مشخص نمونه ‌ای از آپارتاید جنسیتی معرفی می‌کند. در این گزارش، محدودیت ‌های آموزشی، شغلی، اجتماعی و سیاسی زنان مستند شده و تأکید شده است که چنین سیاست‌ هایی نقض آشکار حقوق بشر و حقوق بین‌الملل است. گزارش همچنین توصیه‌هایی برای جامعه جهانی و نهادهای بین‌المللی ارائه می ‌دهد تا از زنان افغان حمایت عملی شود. (docs.un.org)

به طور کلی، این مستندات و گزارش‌ها نشان می‌دهند که آپارتاید جنسیتی در افغانستان نه یک مسئله محدود یا پراکنده، بلکه یک نظام ساختار یافته و گسترده است که تمامی جنبه‌ های زندگی زنان را تحت تأثیر قرار داده است. تحلیل این منابع کمک می ‌کند تا درک جامع و مستندی از چالش ‌ها، پیامدها و نیازهای فوری زنان افغان ایجاد شود.

  1. مقایسه با سایر نظام‌های آپارتاید

آپارتاید جنسیتی در افغانستان که توسط طالبان اعمال می ‌شود، شباهت‌ های قابل توجهی با آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی دارد، اما تفاوت ‌های مهمی نیز در ساختار و محور تبعیض وجود دارد. در هر دو نظام، گروهی از مردم به صورت سیستماتیک از حقوق اولیه انسانی محروم می‌شوند و به «شهروندان درجه دوم» تبدیل می‌شوند. این نظام‌ها بر پایه قوانین، محدودیت‌ها و کنترل ‌های اجتماعی، امکان مشارکت برابر در آموزش، اقتصاد و سیاست را از گروه هدف سلب می‌کنند.

شباهت‌ها

الف) سیستماتیک بودن تبعیض: در هر دو مورد، تبعیض به صورت سازمان ‌یافته و ساختار یافته اعمال می ‌شود و تنها محدود به محدودیت ‌های پراکنده یا فردی نیست.

ب)  محرومیت از حقوق اساسی: در آپارتاید نژادی، سیاه ‌پوستان از حق تحصیل، اشتغال و مالکیت زمین محروم شدند. در آپارتاید جنسیتی افغانستان، زنان از تحصیل، اشتغال، مشارکت سیاسی و آزادی ‌های اجتماعی محروم شده ‌اند..

ت) ایجاد نابرابری عمیق در جامعه: هر دو نظام منجر به افزایش نابرابری اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و کاهش فرصت‌های توسعه ‌ای برای گروه هدف شده‌اند.

تفاوت‌ها

الف)  محور تبعیض: مهم ‌ترین تفاوت بین این دو نظام، محور تبعیض است. در آفریقای جنوبی، تبعیض بر اساس نژاد اعمال می‌شد، در حالی که در افغانستان، محور تبعیض جنسیت است و زنان به ‌طور کامل ازحقوق خود محروم می‌شوند.

ب)  پیامدهای اجتماعی و فرهنگی: در آپارتاید جنسیتی، علاوه بر محرومیت اقتصادی و سیاسی، کنترل شدید بر آزادی ‌های اجتماعی، پوشش و زندگی خصوصی زنان اعمال می‌شود که جنبه‌های فرهنگی و روانی تبعیض را نیز در بر می ‌گیرد. این نوع تبعیض، اثرات گسترده ‌تری بر خانواده ‌ها و ساختار اجتماعی جامعه دارد.
ت)  واکنش بین‌المللی و مستند سازی: هرچند آپارتاید نژادی آفریقای جنوبی نیز محکوم شد، اما واکنش‌های بین‌المللی نسبت به آپارتاید جنسیتی افغانستان بسیار سریع و گسترده است، زیرا حقوق بشر زنان از منظر قوانین بین‌المللی به ‌طور مستقیم مورد تأکید قرار دارد.

  1. راهکارها و توصیه‌ها

مقابله با آپارتاید جنسیتی در افغانستان نیازمند برنامه ‌ریزی جامع، اقدامات عملی و حمایت مستمر جامعه جهانی است. برای پایان دادن به تبعیض سیستماتیک علیه زنان و دختران، راهکارها و توصیه‌های زیر اهمیت ویژه‌ای دارند:

الف) اعمال فشار بین‌المللی مستمر بر طالبان

جامعه جهانی، از طریق سازمان‌ های بین‌المللی، شورای امنیت، اتحادیه اروپا و سایر نهادهای حقوق بشری، باید فشار سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک مستمر بر طالبان وارد کند. اعمال تحریم‌ های هدفمند، تهدید به قطع حمایت‌های مالی و طرح پرونده‌ های بین‌المللی می ‌تواند طالبان را به تغییر سیاست‌ های محدود کننده مجبور کند. استمرار این فشارها نه تنها موجب توقف نقض حقوق زنان می ‌شود، بلکه پیامدهای بلند مدت سیاسی و اجتماعی را نیز کاهش می‌دهد.

ب)  حمایت عملی از زنان و فعالان افغانستانی

حمایت عملی از زنان و فعالان حقوق بشر، چه در داخل کشور و چه در خارج افغانستان، حیاتی است. ایجاد شبکه‌های حمایتی، فراهم کردن امکان مهاجرت امن، آموزش‌های آنلاین، و دسترسی به منابع آموزشی و مالی می ‌تواند زنان را از وضعیت بحرانی خارج کند و توانمندی آنان را تقویت نماید. حمایت از فعالان زن همچنین موجب تقویت جامعه مدنی و افزایش صداهای حقوق بشری در داخل افغانستان می‌ شود.

ت)  مستند سازی دقیق نقض حقوق زنان

مستند سازی منظم و دقیق نقض حقوق زنان توسط طالبان، از طریق گزارش‌ های میدانی، مصاحبه با زنان و جمع ‌آوری داده‌ های آماری، برای پیگردهای حقوقی بین‌المللی ضروری است. این مستند سازی، امکان پیگیری پرونده‌ های جنایت علیه بشریت و نقض حقوق بشر در دادگاه‌ های بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری را فراهم می‌آورد و شواهد محکمی در اختیار سازمان‌های جهانی قرار می‌دهد.

 

  • ایجاد مکانیزم‌های حمایتی اقتصادی و آموزشی

برای مقابله با پیامدهای اقتصادی و آموزشی آپارتاید جنسیتی، ایجاد مکانیزم‌ های حمایتی ضرورت دارد. این اقدامات می‌تواند شامل برنامه‌ های آموزشی آنلاین برای دختران و زنان، حمایت از کسب ‌وکارهای کوچک زنانه، و ارائه کمک‌های مالی و مشاوره شغلی باشد. چنین اقدامات عملی نه تنها استقلال اقتصادی زنان را افزایش می‌دهد، بلکه نقش آنان در توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور را تقویت می‌کند.

  1. نتیجه‌ گیری

تحلیل جامع وضعیت زنان در افغانستان تحت حاکمیت طالبان نشان می ‌دهد که آپارتاید جنسیتی نه یک مسئله جزئی، بلکه یک نظام تبعیض ساختار یافته و گسترده است که تمامی جنبه ‌های زندگی زنان را تحت تأثیر قرار داده است. از محرومیت از آموزش و محدودیت‌ های شغلی گرفته تا محدودیت‌ های اجتماعی، پوششی و حذف از مشارکت سیاسی، زنان افغان به ‌طور سیستماتیک از حقوق انسانی خود محروم شده‌اند. این محدودیت ‌ها تنها محدود به فرد یا خانواده نیستند، بلکه به یک سیستم سرکوبگر و سازمان ‌یافته تبدیل شده ‌اند که نیمی از جمعیت کشور را به شهروندان درجه دوم تبدیل می‌کند و پیامدهای بلند مدت و گسترده ‌ای بر توسعه، ثبات و آینده افغانستان دارد.

یکی از مهم ‌ترین ابعاد این تبعیض، محرومیت دختران و زنان از آموزش است که پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم گسترده‌ای دارد. کاهش سطح سواد و مهارت‌ های علمی، محدود شدن فرصت‌ های شغلی و اقتصادی، و در نهایت کاهش توانایی مشارکت زنان در توسعه ملی، همگی نشان می ‌دهند که این تبعیض نه تنها بر زنان، بلکه بر کل جامعه تأثیرگذار است. از طرف دیگر، حذف زنان از بازار کار و محدودیت ‌های اقتصادی باعث افزایش فقر، وابستگی مالی به خانواده‌ها و کاهش استقلال اجتماعی آنان شده است. این محرومیت‌ ها، علاوه بر اثرات اقتصادی، پیامدهای روانی و اجتماعی عمیقی نیز به همراه دارند و منجر به افزایش افسردگی، اضطراب، احساس بی ‌ارزشی و انزوای اجتماعی در میان زنان شده‌اند.

از منظر سیاسی، حذف زنان از ساختارهای تصمیم ‌گیری ملی و محلی موجب تضعیف دموکراسی و کاهش مشارکت اجتماعی شده است. نبود نمایندگان زن در کابینه و شوراهای محلی باعث شده تا دیدگاه‌ها، نیازها و حقوق زنان در سیاست ‌گذاری ‌ها نادیده گرفته شود. این امر نه تنها مشروعیت نظام حاکم را تحت تأثیر قرار می ‌دهد، بلکه چشم ‌انداز توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور را نیز محدود می‌کند. به عبارتی، آپارتاید جنسیتی یک چرخه منفی ایجاد کرده که محرومیت آموزشی منجر به محرومیت اقتصادی، محرومیت اقتصادی موجب کاهش استقلال اجتماعی و روانی، و انزوای سیاسی زنان، توسعه و ثبات کشور را تهدید می‌کند.

واکنش ‌های بین‌المللی نشان می ‌دهد که جامعه جهانی به ‌خوبی درک کرده است که این محدودیت‌ها فراتر از یک نقض حقوق فردی هستند و به تهدیدی برای توسعه انسانی و صلح اجتماعی تبدیل شده‌اند. سازمان ملل متحد، عفو بین‌الملل، هیومن رایتس واچ و سایر نهادهای بین‌المللی، اقدامات طالبان را نقض آشکار حقوق بشر و نمونه ‌ای از آپارتاید جنسیتی معرفی کرده اند و بر ضرورت اقدامات فوری برای حمایت از زنان و دختران افغان تأکید کرده‌اند. مستندات و گزارش‌های بین‌المللی، از جمله مستند «Shroud of  Silence»   و گزارش‌های سازمان ملل، تصویری ملموس و واقعی از محدودیت ‌های آموزشی، شغلی، اجتماعی و سیاسی ارائه کرده ‌اند و نشان می‌دهند که این تبعیض ساختاری، نه تنها یک بحران حقوق بشری، بلکه تهدیدی جدی برای آینده کشور است.

مقایسه با سایر نظام ‌های آپارتاید، به ویژه آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی، نشان می ‌دهد که شباهت ‌های قابل توجهی در سیستماتیک بودن تبعیض و محرومیت از حقوق اساسی وجود دارد، اما تفاوت اصلی در محور تبعیض است؛ در افغانستان محور تبعیض جنسیت است و زنان به ‌طور کامل از حقوق خود محروم شده‌ اند. کنترل شدید بر آزادی ‌های اجتماعی، پوشش و زندگی خصوصی زنان نیز این نوع تبعیض را با جنبه ‌های فرهنگی و روانی همراه کرده است، به ‌گونه‌ ای که پیامدهای آن تنها محدود به حوزه اقتصادی و سیاسی نیست، بلکه تمامی جنبه‌ های زندگی فردی و اجتماعی زنان را تحت تأثیر قرار می ‌دهد.

برای مقابله با این بحران، اقدامات متعددی ضروری است: اعمال فشار بین‌المللی مستمر بر طالبان، حمایت عملی و مؤثر از زنان و فعالان حقوق بشر، مستند سازی دقیق نقض حقوق زنان برای پیگرد حقوقی بین‌المللی، و ایجاد مکانیزم‌ های حمایتی اقتصادی و آموزشی. تنها از طریق ترکیب این اقدامات می ‌توان امید داشت که زنان افغان دوباره به حقوق اولیه خود دست یابند و فرصت‌ های برابر برای مشارکت در توسعه کشور فراهم شود. اهمیت این اقدامات فراتر از کمک به زنان است؛ زیرا بازگرداندن حقوق زنان به معنای بازگرداندن نیمی از توان جامعه برای رشد، توسعه و ثبات ملی است.

در پایان، آپارتاید جنسیتی در افغانستان یک بحران حقوق بشری است که نیازمند توجه فوری و اقدامات هماهنگ بین‌المللی است. این تبعیض ساختاری، پیامدهای عمیق انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به ‌جا گذاشته و آینده کشور را به شدت تهدید می‌کند. مقابله با این پدیده، تنها از طریق فشار جهانی، حمایت مستمر از زنان و ایجاد فرصت‌ های برابر ممکن است و تأخیر در این اقدامات به معنای استمرار یک نظام تبعیض ‌آمیز است که نسل‌ های آینده افغانستان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. بنابراین، توجه به این موضوع نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت اخلاقی و حقوقی برای جامعه جهانی است تا عدالت، برابری و کرامت انسانی زنان افغان حفظ شود.

به امید روز که عدالت اجتماعی برای همه اقشار افغانستان مخصوصا بانوان این مرز و بوم تآمین شود.

  1. منابع وماخذ:

ا لف) کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان. گزارش وضعیت حقوق بشر در افغانستان: تأثیر سیاست‌های طالبان بر زنان. کابل، ۲۰۲۲

ب) د یده‌ بان حقوق بشر افغانستان. زنان در سایه طالبان: محدودیت‌ها و نقض حقوق اساسی. کابل، ۲۰۲۳

مرکز اطلاعات و پژوهش زنان افغانستان (AWRC).  ت) آپارتاید جنسیتی در افغانستان: تحلیل و پیامدها. کابل، ۲۰۲۲

ث) شورای حقوق بشر سازمان ملل (ترجمه فارسی). گزارش ویژه درباره وضعیت حقوق بشر در افغانستان، با تمرکز بر حقوق زنان و دختران. ژنو، ۲۰۲۳

ج) صدیقی، وحیده. زنان افغانستان در تنگنای تاریخ و سیاست طالبان. مجله حقوق زنان، شماره ۴، ۲۰۲۲

ح) موسوی، زهرا. آپارتاید جنسیتی و آینده زنان در افغانستان. روزنامه اطلاعات روز، ۲۰۲۳

 

خ) بنیاد آسیا (Asia Foundation). گزارش وضعیت زنان افغانستان: فرصت‌ها و چالش‌ها. کابل، ۲۰۲۱.

  1. Amnesty International. (2022). Afghanistan: Taliban deprive women and girls of their rights – A year of gender apartheid. London: Amnesty International. https://www.amnesty.org
  2. Atlantic Council. (2023). Inside Afghanistan’s gender apartheid. Washington, D.C.: Atlantic Council. https://www.atlanticcouncil.org
  3. Barry, K. (1996). Female sexual slavery. New York, NY: New York University Press.
  4. Fredrickson, G. M. (1981). White supremacy: A comparative study in American and South African history. Oxford, UK: Oxford University Press.
  5. Human Rights Watch. (2022). You have no right to complain: Education, jobs and marriage under Taliban rule in Afghanistan. New York, NY: HRW. https://www.hrw.org
  6. Kandiyoti, D. (2007). Between the Taliban and a hard place: Women in Afghanistan. Third World Quarterly, 28(7), 1359–1385. https://doi.org/10.1080/01436590701547055
  7. MacKinnon, C. A. (2006). Are women human? And other international dialogues. Cambridge, MA: Harvard University Press.
  8. South African History Online. (2020). Apartheid legislation 1850s–1970s. https://www.sahistory.org.za
  9. United Nations Human Rights Council. (2023). Situation of human rights in Afghanistan, including the rights of women and girls: Report of the Special Rapporteur (A/HRC/56/25). Geneva: United Nations. https://www.ohchr.org
  10. UN Women. (2023). Gender alert: Afghanistan – Gender-based apartheid. New York: UN Women. https://www.unwomen.org

 

 

بدون دیدگاه

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *