بینظیر صمیم
چهار سال از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان (آگوست ۲۰۲۱) میگذرد، و این مدت برای زنان و دختران این سرزمین به کابوسی بیسابقه بدل شده است. آنچه ابتدا بهعنوان اقداماتی «موقتی» برای برقراری ثبات معرفی میشد، امروز به سیاستی نظاممند برای حذف زنان از عرصه عمومی بدل شده است. بیش از ۸۰ فرمان صادر شده که هر کدام لایهای تازه از سرکوب را بر زنان تحمیل کرده — از ممنوعیت تحصیل دختران فراتر از صنف ششم و تعطیلی دانشگاهها گرفته تا منع کار در بخشهای دولتی و خصوصی، الزام همراهی محرم در سفر، و حتی ممنوعیت شنیدن صدای زنان در اماکن عمومی.
این اقدامات که بسیاری کارشناسان آن را «آپارتاید جنسیتی» مینامند، نهتنها با تعهدات بینالمللی افغانستان، مانند کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان (CEDAW)، در تعارض است، بلکه کرامت انسانی و مفهوم برابری را به سخره گرفته است. اما آیا این محدودیتها صرفاً ابزاری سیاسی برای کنترل جامعهاند یا بازتاب یک ایدئولوژی که آینده یک ملت را گروگان گرفته است؟ این مقاله با نگاهی انتقادی، به ریشهها و پیامدهای این سیاستها میپردازد و ناکامی جامعه جهانی در برابر این بحران را آشکار میکند.
۱. ریشههای مشکوک سیاستهای جنسیتی
طالبان با تکیه بر تفسیر خاص خود از شریعت، این محدودیتها را توجیه میکند؛ اما این ادعا با سکوت علمای مستقل و اعتراضات گسترده داخلی و خارجی روبهرو شده است. به نظر میرسد این ممنوعیتها بیش از آنکه ریشه در دین داشته باشد، تلاشی است برای تثبیت یک نظام تکجنسیتی که زنان را از ابتداییترین حقوق محروم میکند.
وعدههای اولیه، مانند بازگشایی مکاتب دخترانه، هرگز محقق نشد. ممنوعیتها بهتدریج گسترش یافت — از کار در رسانهها و ادارات دولتی گرفته تا دستورالعملهای سختگیرانه پوشش. فرمان اخیر مبنی بر ممنوعیت شنیدن صدای زنان در مکانهای عمومی، اوج این سرکوب را نمایان میکند و بیاعتنایی کامل به حقوق بشر را نشان میدهد. فعالان حقوق زن این اقدامات را نقض آشکار کرامت انسانی میدانند و سکوت طالبان در برابر انتقادها، تردید نسبت به نیت واقعی آنها را تقویت میکند.
۲. پیامدهای ویرانگر انسانی و اجتماعی
تأثیر این سیاستها فقط در آمارها خلاصه نمیشود، بلکه در زندگی روزمره زنان عمیقاً محسوس است. بیش از ۲.۵ میلیون دختر از آموزش محروم ماندهاند و آیندهای بدون مهارت و فرصت در انتظارشان است. گزارشها از افزایش ازدواجهای زودهنگام و موج خودکشی در میان دختران حکایت دارد — نشانهای از فروپاشی روانی که نمیتوان نادیده گرفت.
در عرصه اقتصاد، حذف زنان از بازار کار — که زمانی در صحت، آموزش و کشاورزی نقش حیاتی داشتند — تولید ناخالص داخلی را کاهش داده و فقر را تشدید کرده است. برآوردهای بانک جهانی نشان میدهد که این محرومیت سالانه صدها میلیون دلار به اقتصاد کشور آسیب میزند. برنامه جهانی غذا هشدار داده است که این وضعیت میتواند به «مرگ تدریجی» میلیونها نفر، بهویژه زنان و کودکان، منجر شود.
انزوای فرهنگی زنان با بسته شدن پارکها و ورزشگاهها، هویت جمعی آنها را در هم شکسته و حتی مردان را نیز با فشارهای اقتصادی و اجتماعی روبهرو کرده است. صدای یک مادر در کابل که میگوید: «دخترم از من میپرسد چرا نمیتوانم به مکتب بروم، و من جز اشک جوابی ندارم»، فریادی است که جهان باید بشنود.
۳. واکنش جهانی: ناکامی یا بیتفاوتی؟
جامعه جهانی با قطعنامهها و بیانیههایی از سوی سازمان ملل و پارلمان اروپا، این وضعیت را محکوم کرده، اما اقدامات عملی آن ناکام بوده است. کاهش ۵۶۲ میلیون دلار از بودجه سال ۲۰۲۵، هرچند با هدف فشار بر طالبان انجام شد، اما در عمل مردم عادی را آسیبپذیرتر کرد. توقف صندوق بورسیه ۵۰ میلیون دلاری که ۲۰۸ زن را بیسرنوشت گذاشت، نمونهای دیگر از سیاستهای ناکارآمد است.
آیا انزوا و تحریم راهحل است یا فقط زخمها را عمیقتر میکند؟ برخی دیپلماتها تعامل با طالبان را پیشنهاد میدهند، اما فعالان حقوق زن این رویکرد را خیانت به قربانیان میدانند. این دوگانگی، ضعف استراتژی جهانی را آشکار کرده و نشان میدهد منافع ژئوپلیتیک بار دیگر بر جان زنان ترجیح داده شده است.
۴. مقاومت و نقد امیدهای ناکامل
با این همه، زنان افغانستان تسلیم نشدهاند. شبکههای مخفی آموزشی، مکاتب زیرزمینی و اعتراضات خاموش، گواه شجاعت و ایستادگی آنان است. حمایت ۴.۵ میلیون دلاری سازمان ملل در سال ۲۰۲۴ از ۲۴۰ سازمان زنمحور، گامی مثبت است، اما بهوضوح ناکافی.
یک معلم مخفی در هرات میگوید: «هر دختری که میآموزد، چراغی در تاریکی است»؛ اما این چراغها بدون حمایت جدیتر جهانیان، خاموش خواهند شد. انتقاد اینجاست که جهان، با وجود شعارهای زیبا، مقاومت زنان افغانستان را بیشتر بهعنوان داستانی الهامبخش میبیند تا بحرانی که نیازمند اقدام فوری است.
چهار سال پس از بازگشت طالبان، افغانستان در دوراهیای تلخ ایستاده است. تداوم این سیاستها نهتنها زنان را قربانی میکند، بلکه کل کشور را به عقب میراند. جهان باید فراتر از محکومیتهای توخالی، با اعطای پناهندگی، بودجه برای آموزشهای مخفی و اعمال فشارهای هدفمند بر طالبان، مسئولیت بپذیرد.
لحظهای که جهان چشم فروبندد، همان لحظهای است که یک ملت به تاریکی سپرده میشود.

تأثیر چهار سال محدودیتهای طالبان بر حقوق زنان
بدون دیدگاه